باز هم من و قلم وکاغذ من با احساسی پر از تنهایی و درد دردی فراتر از بی کسی غریبی غربت یعنی همه باشند وتو تنها باشی غربت یعنی تحقیر روح بی درک هیچ دلیلی غربت یعنی ارزش برای جسم بی اندیشه به روح می نویسم می نویسم از غربت تا روح داغدارم،اندکی احساس آرامش کند می نویسم تا در میان واژه هایم،باز امید را از چشم های خدا هدیه بگیرم تا همه بدانند بی لطف او ،بارانی نخواهد بود
به خودت افتخار کن ای سردار فاتح سرزمین احساسم که سرزمین وحشی احساسم را به بند کشیده ای و بر قلب وجانم حاکمی به خودت افتخار کن قلبی را که به قیمت سالها تنهایی حفظ کرده ام به نازچشمی تسخیرکرده ای به خودت افتخارکن *ای حاکم مطلق احساسم* »»»M«««
وقتي كسي رو دوست داري حاضري جون فداش كني/
حاضري دنيا رو بدي فقط يك بار نگاش كني/
به خاطرش داد بزني به خاطرش دروغ بگي/
رو همه چيز خط بكشي حتي رو برگه زندگي/
وقتي كسي تو قلبته حاضري دنيا بد باشه/
فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه/
قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني/
خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني/
وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميگذري/
تولد دوبارته اسمشو وقتي ميبري/
حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره/
حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره/
وقتي كسي تو قلبته يك چيزه قيمتي داري/
ديگه به چشمات نمياد اگر كه ثروتي داري